به گزارش شهرآرانیوز؛ همه چیز در ظاهر درست و قانونی بود. خریداران موتورسیکلت با سندی که نشان میداد آنها وسیله نقلیه خود را از یک نهاد حاکمیتی در تهران خریده بودند با مراجعه به دفتر این سازمان در منطقه الندشت مشهد، درخواست دریافت کارت سوخت داشتند. اسناد دو نفر برای استعلام از پایتخت گرفته شد. هنوز، اما استعلام گرفته نشده بود که سومین خریدار موتورسیکلت به این نهاد مراجعه کرد.
درخواست این ارباب رجوع، سبب ظن کارمندان این نهاد به هر سه خریدار موتورسیکلت شد، تا جایی که آنها با اعلام موضوع به پلیس، خواستار بررسی موضوع شدند. درخواستی که سرهنگ محمد چراغ، فرمانده انتظامی مشهد، با صدور دستوراتی تخصصی کلانتری احمد آباد را مأمور رسیدگی به این پرونده کرد.
به دنبال این مأموریت رئیس کلانتری احمدآباد، شخصا با مشاهده و بررسی اسناد ارسالی موتورسیکلت ها، به جعلی بودن آنها پی برد. سرهنگ حسن قادری با بررسی تصاویر اسناد متوجه شد که هیچ کدام از اسناد مهر برجسته ندارند و تصویر مهر انتهای اسناد نیز چاپی است. موضوعی که سبب تشکیل یک تیم عملیاتی به سرپرستی کارآگاه وحید سلیمانی، رئیس دایره تجسس کلانتری احمدآباد، شد.
اگرچه پلیس متوجه جعلی بودن اسناد شده بود، اما خریدارانی که برای دریافت کارت سوخت آمده بودند، حاضر به قبول موضوع نبودند تا اینکه افسر پرونده با یک خودکار، جعلی بودن پلاک و شماره بدنه را به هر سه نفر ثابت کرد.
رئیس دایره تجسس کلانتری احمدآباد با کشیدن یک خودکار روی پلاک هر سه موتورسیکلت، اعدادی را که به طرز ماهرانهای چاپ و روی پلاک موتورها چسبانده شده بودند، جدا کرد. با جداشدن اعداد از روی پلاک ها، نوبت به شماره بدنه رسید، شماره بدنهای که مشخص شد از روی یک موتورسیکلت دیگر با مهارت خاصی روی بدنه این دستگاهها چسبانده شده بود.
افرادی که متقاضی کارت سوخت بودند، حالا باید موتورسیکلتها را میگذاشتند و میرفتند. همین موضوع بود که سبب ثبت شکایت آنها از فروشنده شد. هر سه نفر برای پلیس روایت مشابهی تعریف کرده و اعلام کردند که در سایت واسطه گر با شخصی آشنا شدهاند که مدعی بوده در مناقصه یک نهاد حاکمیتی شرکت کرده و چند دستگاه موتورسیکلت برنده شده است. به همین خاطر هم موتورسیکلتها را نصف قیمت واقعی میفروشد.
یکی از خریداران با دادن شماره تلفن فروشنده موتورسیکلت به مأموران، گفت: وقتی با این شخص در سایت واسطه گر صحبت کردم، شماره تلفنش را داد. با او تماس که گرفتم گفت مبلغی بیعانه بدهم تا آگهی را حذف کنم. چون قیمت پایین بود و ترسیدم که طرف کلاهبردار باشد، گفتم: «تا موتورسیکلت را نبینم پولی نمیدهم.» همان روز این شخص در خیابان کشاورز با من قرار گذاشت. وقتی رفتم، موتورسیکلت را با سندش به من تحویل داد، پولش را دادم.
سومین خریدار نیز با تأیید اظهارات دو شاکی و مال باخته دیگر، به یک آغل در منطقه کشاورز اشاره کرد و گفت: من موتورسیکلتم را از یک آغل گوسفند در خیابان کشاورز تحویل گرفتم. آنجا موتورسیکلتهای دیگری هم بود. من یقین دارم طرف موتورسیکلتهای زیادی فروخته است، اما تا الان همین ما سه نفر بودهایم که برای کارت سوخت به این نهاد مراجعه کردهایم.
تیم تحقیق در بررسی آگهیهای منتشر شده از متهم، به دو آگهی در یکی از سایتهای واسطه گر رسید. شماره ثبت شده در دو آگهی با شمارهای که مال باختگان داده بودند یکسان بود. با هماهنگی مقام قضایی، مأموران با متهم برای خرید یک دستگاه موتورسیکلت آپاچی قرار گذاشتند. این موتورسیکلت نمونه آن در بازار ۸۰ میلیون تومان بود، اما در این آگهی ۳۰ میلیون تومان قیمت گذاری شده بود و تازه فروشنده وعده تخفیف هم داده بود. پیش از رسیدن به زمان قرار، مأموران به طور نامحسوس در محل حاضر شدند، اما متهم نیامد و دیگر پاسخ تماس افسر کلانتری را نداد.
نیم ساعت بعد، در بررسی میدانی محل، مأموران در یک عملیات ضربتی وارد آغل احشام شدند. مکانی که در آن یک کارگر میان سال حضور داشت و چهار دستگاه موتورسیکلت و دو سند جعلی را به مأموران نشان داد. کارگر این آغل که با پلیس همکاری کامل داشت، در ادامه حاضر شد با مالک آغل تماس بگیرد. او به رئیسش گفت: «یک مشتری دست به نقد آمده که یک بره نرینه میخواهد. من هر کاری کردم به من اعتماد نکرد و میخواهد برود. اگر میتوانی خودت را برسانی، نگهشان دارم.»
از تماس این کارگر با متهم، پانزده دقیقه نگذشته بود که یک جوان با یک موتورسیکلت آپاچی وارد آغل شد. جوانی که در بدو ورود توسط مأموران دستگیر و همراه موتورسیکلتهای مسروقه به کلانتری احمدآباد منتقل شد.
در بررسی سوابق متهم مشخص شد که او دو سال قبل در شهرستان رشتخوار به اتهام فروش هشت دستگاه موتورسیکلت مسروقه دستگیر و به زندان رفته و با اتمام محکومیت آزاد شده و دامنه شیادی هایش را به مشهد کشانده است.
متهم در بازجویی اولیه منکر ارتکاب هرگونه جرمی شد. حتی مدعی بود که موتورسیکلتها را قانونی خریده است. ادعاهایی که حتی پس از رویارویی با مستندات پلیس و مال باختگان تکرار کرد، اما در ادامه اعتراف کرد: «من با شخصی در ورامین ارتباط دارم که او موتورسیکلتها را در تهران و ورامین سرقت میکند یا از سارقان میخرد.
او همچنین از یک سازمان حاکمیتی تعدادی موتورسیکلت اوراق و غیرقابل استفاده خریده است و از روی سند آنها جعل کرده و پلاک و بدنه آنها را روی تمامی موتورهای مسروقه گذاشته است. بعد از آن هم یک سال موتورسیکلتها را نگه میدارد. من مدتی قبل به او پول دادم و در ازای این پول برای من هر هفته یک دستگاه موتورسیکلت آپاچی یا هوندا با اتوبوس مسافربری میفرستاد. کسی هم به او شک نمیکرد، چون موتورها سند داشتند.»
با دستور مقام قضایی، متهم به پلیس آگاهی منتقل شد و تحقیقات درباره این پرونده برای دستگیری همدستان متهم در تهران و کشف موتورسیکلتهای احتمالی مسروقه که متهم پیش از این فروخته است ادامه دارد.